روبي پيره






٭
جبران خليل جبران ميگه:
"دوست تو حاجات برآورده توست .
او کشتزار توست که در آن با مهر بذر می‌افشانی و با سپاس درو ميکنی.
او سفره تو و اجاق توست .
زیرا که با گرسنگی به نزد او می‌آیی و برای آرامش و صفا او را میجویی."

یعنی دوست داشتن هم یه جور خودخواهیه... درست مثل داشتن بچه.
همون طوری که پدر و مادر خیلی به سر بچه نمیتونن منت بذارن ماها هم نباید از اونایی که دوستشون داریم توقع داشته باشیم... اونایی هم که ما رو دوست دارن واسه دل خودشون به ما محبت میکنن.... یعنی دوستی منطقا یه رابطه یه طرفه‌اس.




........................................................................................



٭
بيا گل واژه عشقو با تو هم صدا بخونم
تورو دوست دارم واي کاش تا ابد با تو بمونم.
... من پر از وسوسه خواب
واسه روياي رسيدن
من بي‌حوصله بي‌تاب......
ميون باور وترديد
ميون عشق ومعما
با تو هر نفس غريبم ...باتو هر لحظه يه دنيام... .



........................................................................................



٭
اين نوشتمو هيچ وقت فراموش نميکنم. چون با چنان حال وخيمي پشت کامپيوتر نشستم که محاله حالا حالاها فراموشش کنم.
حکايت از اين قراره که بعد از يک شکمچروني حسابي آمپر چسبوندم و رفتم به سمت دستشويي . هنوز در دستشويي رو باز نکرده بودم که مستخدمون مثل برق دويد جلوم و گفت که آب قطع شده. منو داري نميدونستم بخندم يا گريه کنم. يه ۲۰-۱۰ دقيقه اي چرخيدم .... ولي اوضاع خرابتر از اين حرفا بود.
چاره اي نبود . بايد خودمو مشغول ميکردم.
چه مشغوليتي هم بهتر از اينتر نت. روغن ريخته نظر امامزاده.. يه مطلب هم پست ميكنم.
خوب همين خودش شد يه پست ولي چون هنوز مجبورم اينجا بشينم يه شعر هم اضافه ميكنم. .
......
" ... پسر آواز را بس کن .
اگر آواز ميخواني
بخوان آواز آن بيمار بيکس را
که چشم بي‌فروغ خويش را با انتظاري تلخ
به راه دوستي ناديده مي دوزد
واز تک‌ضربه‌هاي پاي هر عابر
به اميد عيادت ها
لبان نيمرنگش ميشود خندان
به شوق آنکه با ديدار
شمعي در دل تنگش بر افروزد.... "

- شعر از مهدي سهيلي



........................................................................................



٭
اگه قرار باشه فردا بميرم دوست دارم
- دستهايم رابه تلاطم درياها ببخشم.
-چشمهايم را به درخشش ماه و ستاره‌ها.
-فريادم را به سکوت آبي شب‌هاي کوير.
-پاهايم را به لاک پشت پير دريايي.
-اشکهايم را به شب بوي تنهاي قصه هايم.
-شعرهايم را به آنهايي که دوستشان دارم ....
- دلم را اما به ماهي قرمز کوچکي مي‌سپارم که از دنيا تنها حوض تاريکي دارد....
.....
دوستان گرامي فقط در مورد ساير اعضا بذل و بخشش نكنين:)




........................................................................................



٭
يكم :
برا ساختن يه لوگو دور از جون حسابي جون كندم.
ولي حالا هر كاريش ميكنم بعد از يه 24 ساعت دوباره لوگوم غير قابل دسترسي ميشه. حالا ايراد از كجاست سر در نميارم.
دويم :
امروز جاتون خالي به جاي رفتن به كنفرانس تا ساعت 11 خوابيدم و سلانه سلانه برا ناهار خودمو رسوندم به اداره: بعد از ظهر هم اگه عمري باقي باشه يه 2-3 ساعتي ميخوام برم اسنوكر: به اين ميگن يه روز كاري مفيد.
سيم :
هنوز 4 روز از اومدن وزير به ساختمون جديد نگذشته تمام راه خاكيي كه ما 2 سال تو گل وشل ازش رد ميشديم آسفالت حسابي كردن. كارمنداي بيچاره كه آدم نيستن تو اين 2 ساله همش بايد اين راه خاكي رو ميومدن
چهارم:
بعضي وقتا به دالتونها هم سر بزنين اونجا با امضاي x_dalton يه چيزايي مينويسم..



........................................................................................



٭
يه همكار قديمي داريم كه ميگه روزاي ابري و غير آفتابي جز روزاي زندگي من نيست.
ميگه اگه خدا هم مي‌خواد ميتونه اونا رو جز‌ء عمرم حساب كنه ولي من خودم اونا رو جزء زندگيم حساب نميكنم.
اينا رو گفتم چون امروز بعد از تقريبا يه هفته بارون و ابر بالاخره آفتاب داغ و آسمون آبي رو دوباره ديديم.
....................
نازنين افشين جم دختر ايراني/کانادايي در اولين دوره مسابقات دختران شايسته که در چين برگزار شده دوم شد. خبرش رو ميتونيد اينجا بخونين.
.......................
ديروز يه نيم ساعتي برا فوق درس خوندم. فکر کنم واسه شروع بد نباشه.
......................
سيستم نظر خواهي بلاگم هم تازگي خيلي شخمي شده. حالا اشکال از کجاست :الله اعلم.



........................................................................................



٭ خوبي اين انفولانزاي افغاني اينه كه
ديگه حتي اگه دلت بخوادهم نميتوني سيگار و پيپ بكشي.
ديگه حتي اگه دلت بخوادهم نميتوني بري باشگاه سامان و 4 ساعت اسنوكر بازي كني و لخت مادرزاد برگردي خونه
ديگه حتي اگه دلت بخواد هم نميتوني اونايي روكه دوسشون داري ببيني.
ديگه حتي اگه دلت بخواد هم نميتوني غروب 4 شنبه و 5شنبه رو بري استخر وسونا.
ديگه حتي اگه دلت بخواد هم نميتوني غير از سوپ و مرغ آب‌پز چيزي بخوري.
ديگه حتي اگه دلت بخواد هم شبا از زور تب خوابت نميبره.
......
با اجازتون تا شنبه مرخصي استعلاجيمون رو تمديد ميكنيم . بعدش ايشالله در خدمتيم.
خوش باشيد وسلامت.



........................................................................................

Home