روبي پيره |
٭ "چه سود گر بگويمت
........................................................................................كه بي تو با خيال تو به مي پناه بردهام و نقش آن دو چشم قصه گو به جام پرشراب ديده ام" نوشته شددر ساعت 12:28 AM توسط روبي
٭ "اي شب به من بگو که امشب ستارهها , نجواگر زمزمه عشق کيستند؛"
........................................................................................اي شب به من بگو که امشب بادها , کدامين عاشقانه را نيوش ميکنند؛ اي شب به من بگو که امشب مهتاب , آيينه چهره کدامين ماهرو ميشود؛ اي شب به من بگو که امشب .... مرا چه ميشود.... نوشته شددر ساعت 12:16 AM توسط روبي
٭ اينم يه شعر نقلي و کوچولو از پوپک:
........................................................................................تو در ميان جمعها چون گل ميان خاري از بهر من چو بالي چون سبزه ي بهاري گه بي نياز و نازي گه پر ز ناز و آزي گه پر تلالو و رنگ گه پر ز ناز و نيرنگ زين چار پنج و پنجه مرداد گرم و خسته بين چه به بار نشسته اين روز باد خجسته روبي ز دام رسته در بين ما نشسته نوشته شددر ساعت 11:38 PM توسط روبي
٭ اولين ساعات پنجم مرداد ماه؛
........................................................................................بيمارستان پاستور نو کودکي با وزن ۳۴۵۰ گرم و پسري متولد مرداد نوشته شددر ساعت 12:19 PM توسط روبي
٭ امروز خورشيد نبود.
........................................................................................باران هم نيامد. غروب شدهاست ؛ آدمهاي كوكي راه رفته را باز ميگردند. .. دوباره دلم هواي تو را مي كند؛ دست خيالاتم را ميگيرم؛ ومي روم آنطرف اين جنگل آهن؛ پشت خيابان هاي حقيقت درختان بلندي است كه مرا پناه خواهد داد.تا آرام بارني ببارد ...حالا بگذريم يه روباه پير چه خصوصيات ديگهاي ميتونه داشته باشه؟! نوشته شددر ساعت 1:28 AM توسط روبي ........................................................................................
٭ بعضی وقتا تو صحبتهای اماماو معصومين چيزايی پيدا ميشه که تو هيچ جای ديگهای لنگشو نميشه ديد.
........................................................................................اين جمله رو يادم نيست که مال کدوم معصومه ولی شاهبيت مطلب امروزمه( الان ساعت ۵ دقيقه بامداد يکشنبه هست؛ يه ساعتی ميشه که از مسافرت برگشتم .به اين ميگن اعتياد به اينترنت و وبلاگ که به جای استراحت کردن بشينی وبلاگ بنويسی وبخونی) "يا سخنی داشته باش دلپذير يا دلی داشته باش سخنپذير ." ما که خوونواده بهمون ميگن بی خيال قسمت دوم:يعنی سخنپذير نيستيم. سخنانمون هم دلپذير نيست . حالا تکليفمون چیه؟!! نوشته شددر ساعت 12:31 AM توسط روبي
٭ در روحم جزيرههای ناشناختهايي است که حرفهايم در آن مدفونند. جزيرههای متروک فراوانند؛جزيرههاييکه در آنهاروزهای بسياری با صدای بلند آواز خواندهام؛فرياد زدهام؛ وشب را در خيمه سياه سکوتش به بيداری نشستهام... بايد خانهي خاطرات گذشته ام را ترک کنم و به راه روياهای آينده بروم؛سفری از درون به درون... .وزمزمه میکنم
........................................................................................ُ ُدل من گرفته اينجا ز غبار اين بيابان هوس سفر نداری...ُ ُ نوشته شددر ساعت 12:24 AM توسط روبي
٭ يه روز وسط هفته بعد از يه ناهار سنگين و چرب. مکان دفتر معاون وزير. حاضرين: شخص معاون؛ ۳-۴ تا مدير ارشدو ۲-۳ تا کارشناس به اضافه چند کيلو ميوه و چند تا پارچ شربت و مقداری شکلاتو بيسکوييت.
........................................................................................... بی مسب بذار از راه برسی بعد ۲ تا ليوان شربتو بده بالا.معده که نيست خيک پنيره. - بابا مگه همين آلان ناهار نخوردی.ببين بيسکوييت به چه بزرگی رو يه دفعه کرد تو دهنش.اوهو.. اوهو ...(سرفه) آب بدين بهش خفه شد. (-گفتم بيسکوييت ياد زيرزمين خونه بزرگ افتادم. بابا اسکروچ(بابای بزرگ) يه وقتايي که ميخواست مارو خيلی تحويل بگيره از اوون بيسکوييتايي که از زمان جنگ احتکار کرده بود به عنوان پذيرايي ميفرستاد پايين. صد رحمت به نون خشک- ). -غذای سنگين خوردن هم مصيبته ها . ببين رييس چه چرتی ميزنه!:آقا چرا اين کولر خنک نميکنه . خودش فهميده که تابلو چرت زده. - آقا اين پروژه به کجا کشيد؟ - مهندس مشکلی نيست با اين بودجهای که در نظر گرفتن تا ۷۰ سال آينده ان شاا... ساخته ميشه. نوشته شددر ساعت 12:37 PM توسط روبي
٭ دهنکجی
........................................................................................امشب حتی قلممهم با من نيست میآيد و نمیآيد. پلکهايم با هم بيعت کردهاند. خطوط دهن کجی ميکند چه ميشود کرد؟ وقتی بعد از مدتها به خوابم میآيی. خيلی چيزها بود که بايد از تو میپرسيدم. خيلی چيزها. آنشب که مرا در اين عالم حسرت تنها گذاشتی و رفتی نه که راه را گم کردم که بيراههها زياد شدند. شيطانِ دل شاگردانش را فرستاده بود. ودست هر کدام چيزی داده بود که دلم را میبرد . نوشته شددر ساعت 2:37 AM توسط روبي
٭ بعد از رايزني هاي متعدد ضمن اصلاح مطلب قبلي در مورد جوات بودن ؛چگونگي عفت شدن را هم اضافه ميکنم
.......................................................................................... با عرض شرمندگي از دوستان جواد و عفت: -چه طوری يه پسر جوات باشيم: ۱- هميشه حرف از وبلاگتون بزنين يادر مورد آخرين فيلمي که ديدين صحبت کنين . پاتوق اينترنتيتون هم yahoo! messenger باشه. ۲ـ حتما سعی کنين به آرايشگاهی برين که بيشترين پول رو ازتون بگيره . ۳- شلوار لی کمتر از levise نپوشين . ۴- سعي کنين همه رفقا و متعلقين رو دور خودتون جمع کنين تا درمرکز توجهات قرار بگيرين. ۵ -به اندازه کافي ژل به سرتون بماليد. با مدل موي ترجيحا ميکروبي و خط ريش ميخي . ۶- داشتن ماشين پرايد سفيديا RD به همراه ۴ تا باند دابس.داشتن پيکان مدل۵۷ با لاستيکهاي دور سفيد امتياز ويژه دارد.فيات زرد هم قبوله ۷- گذاشتن آهنگ برره اي يا بابا کرم روي موبايل با گوشي z5 . ۸ -حتما تو نخ يه ساز سنتي باشين . ۹ـ پيپ کشيدن تو کافيشاپ رو فراموش نکنين . ۱۰-نوار خيالي نيست شادمهر و تکنو دابس رو تو ماشين بذارين. يه چيزي هم از آينه ماشين آويزون کنين(cd امتياز ويژه دارد). ۱۱- نوشيدني مورد علاقه ماءالشعير ۱۲- پاتوق: سالنهاي بيليارد آرياشهرو ستارخان بازي مورد علاقه ايت بال. ۱۳- شخصيت مورد علاقه : سلطان علي پروين! ۱۴- تيکه پاره کردن تعارف موقع سوارشدن به آسانسور. ..... حالا در مورد عفت شدن يک دختر مينويسيم.البته بگذريم که بيشتر دختر خانوما با کلاسن!اينو هم اضافه کنم که چون شناختم از خانوما خيلي نيست ممکنه يه سري ازموارد از قلم بيفته. ۱- داشتن يه سگ از نوع پشمالو و بردن آن به همه جا ۲-پاتوقها:پاساژ گلستان و شهرک غرب. ۳-در جواب اين سوال که -چرا امتحانت رو بد دادي ؟فورا جواب بدين که شبش تا دير وقت مهموني بودين(پارتي). ۴- حتما در مورد رفتنتون به خارج(ترجيحا کانادا) صحبت کنين . ۵- ابراز اينکه به فوتبال علاقه اي ندارين خصوصا به نيکبخت واحدي. ۶- ماشينتون پزو ۲۰۶ باشه با پيش شماره موبايل ۲۰۶ وگذاشتن آهنگ هتلکاليفرنيا روي موبايل(اين مورد زياد يه پسراي جوات نمييومد به همين خاطر آوردمش تو قسمت عفت ها). ۷-علاقه به مدونا ومايکل جکسون و سوزان روشن. ۸- علاقه فراوان به فيلماي خارجي وبازيگرايي مثل دي کاپريو و تو ايران هم بهرام رادان. ۹- رفتن به سالن بدنسازي زعفرانيه و کافي شاپهاي گاندي. ۱۰- گذاشتن قرارها تو ميدون ونک ۱۱- خوردن فقط پيتزا سبزيجات و باقي گذاشتن چند تيکه از اوون .نوشيدني هم که معلومه :دلستر ليمويي ۱۲- سعي در قلمي نگه داشتن هيکلتون. ۱۳- تعريف خاطره از فلان فاميلتمون که تو خارج زندگي ميکنه. ۱۴- پوشيدن کفش لژدار يا تابستونه پا نما به همراه لاک قرمز ۱۵- گذراندن تعطيلات تو متلقو. ۱۶- علاقه شديد به عروسک ۱۷- گذاشتن لنز رنگي(از اوجب واجبات است). ۱۸- حتما مانتوتون رو ازهفتتير بخرين بابا يکي جلوي اينوبگيره ساعت ۳ نصف شبه .شبايي که زود ميخوابي ۱۰ ميري سر کار واي به حال اينکه ساعت ۳ بخوابي.راستي اگه تو تکميل شدنش کمکم کنين خوب ميشه. نوشته شددر ساعت 2:28 AM توسط روبي
|